- پر کبر
- پر من پرمنش پر تکبر
معنی پر کبر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر منی
پر شکیب که صبر بسیار دارد پر شکیب مقابل کم صبر
پر شعله پر جرقه
قوی، نیرومند، سخت گرم
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
پر بیم و هراس ترسناک خطرناک مهلک، عظیم خطیر بزرگ
که خار بسیار دارد
ستمکیش پر ستم پر جفا ستمگر ظالم
پر بار که بار و میوه بسیار دارد پرمیوه، پرفایده پرنتیجه
پر نصیب پر بهره. پر بهر کردن پر نصیب کردن پر بهره کردن بهره مند کردن
بسیار برگ وریق، بسیار رخت و کالا
درختی که بار بسیار دارد پر میوه پر ثمر مقابل کم بار، که شار و غش بسیار دارد (زر و سیم و غیره)
تیزپر تیزرو، پرنده
فراوانی آب
پرثمر، غنی
آنکه صاحب صنابع و هنر بسیار است صاحب هنر صاحب فضیلت پر فضیلت پر فضل کثیر الفضل، پرفن پر حیله در ادا و اطوار
درفشان دارای شعاع بسیار
پر آتش
پر محبت
پر فریب ترفندگر پر حیله پر فن
پر حسد پر حقد
که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس
حلوایی با جوز و بادام
سنسکرینت کوشیدن، خور خیز (طلوع آفتاب)
اندیشه ور پر اندیشه
سالمند که عمر بسیار کرده باشد که زندگانی دراز کند مقابل کم عمر
خوشبوی که عطر بسیار دارد بسیار خوشبوی
پرشکیبی مقابل کم صبری
که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
پر حرارت. یاسری پر شور داشتن، کله ای پر حرارت داشتن، یا نطق پرشور. که حرارت و گرمی داشته باشد که تند و آتشین باشد
آنکه اثر پای بجای نگذارد کسی که رد پایش بجا نماند بی نشان: پی کور شبرویست نه ره جسته و نه زاد سرمست بختیی است نه می دیده و نه جام. (خاقانی)
پر حیله، پر فریب، پر چاره
پر جور و جفا، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، جفا کار، دژآگاه، مردم گزا، پر جور، استمگر
با رونق، با رواج